سؤال: گرانج چیه؟ سبک موسیقی؟ ترند فشن؟ خرده فرهنگ؟ سبک زندگی؟ جنبش اجتماعی؟
پاسخ: تمامی موارد
پاسخ درستتر: در واقع گرانج به همهی موارد ذکر شده یه گاز زده اما مهمترین نمودش رو توی موسیقی و فشن میبینیم. زادهی ۱۹۸۰ در شهر سیاتل واقع در ایالت واشنگتن هست و از همون حوالی سرچشمه گرفته و به رشد و نمو خودش ادامه داده. انقدر بین بچه محلاش معروف و خواستنی بوده که بعدها از راک گرانج بهعنوان «صدای سیاتل» یاد میکردن و بزرگوار برای خودش یه پا خرده فرهنگ دستوپا کرده.
گرانج حرف و عملش یکی نیست، از این نظر میگم که در معنی لغوی یعنی کثیف، یعنی آشغال؛ ولی در عمل غوغا کرده، یه جماعتی اصلا در راستای اینکه بهشون بگن گرانج تلاش میکنن. اولینبار صنعت موسیقی حوالی دههی 1960 ازش استفاده کرد؛ کلا جنبش گرانج تمایل داره خودشو نماینده نسل X (متولدین 1965 تا 1980) و دهههای پایانی قرن بیستم معرفی کنه.
ساب پاپ (Sub Pop) یه برچسبه که به نوعی از ضبط مستقل موسیقی در سیاتل میچسبوندن. زمانی که نوازندگان راک تازه شروع به کار کرده بودن و پول درست و حسابی برای خرج کردن در استودیوهای ضبط نداشتن، همین موجب میشد صداهای که ضبط شده «تمیز» نباشن و در مقابل میزان صدا (Volume) رو بالا میبردن که باعث میشد به قول خودمون گوش خراش بشه، چیزی که سبب شد به موسیقی ضبط شده صفت «کثیف» رو اتلاق کنن.
ساب پاپ شروع به بازاریابی این گروههای راک شمال غربی اقیانوس آرام در اواسط دههی ۸۰ میلادی کرد و سبک این موسیقی رو بهعنوان گرانج (کثیف) معرفی کرد.
سبک موسیقی گرانج در روزهای اولیهاش آش شلهقلمکاری از ترکیب سبک هوی متال (Heavy Metal) و سبک پانک راک (Punk Rock) بود. توی موسیقی گرانج صدای خاص که امضای خودش رو داشته باشه و ترکیب پیچیدهی گیتار برقی با درام و باس جزو مواد اولیه بود.
همونطور که از اسمش پیداست، موسیقی گرانج بهعنوان یه سبک غیرمتعارف و کثیف درنظر گرفته میشد که از وضعیت موجود اون زمان در صنعت موسیقی سرپیچی میکرد. اشعاری هم که استفاده میکردن آروم و درونگرا بود و فضایی تیره و مهآلود داشت. در واقع هم اشعار و هم صداهایی که در موسیقی گرانج شنیده میشه سرشار از اضطراب و احساسِ «هیچکس منو نمیفهمه» هست. این مضامین به نمایندگی از طیف گستردهای از انسانها صحبت میکرد و در نهایت اون چیزی که بهعنوان «عصر گرانج» شناخته میشه رو شعلهور و شعلهورتر میکرد.
همونطور که در اواخر دهه ۸۰ میلادی هر روز تعداد بیشتری از هنرمندان گرانج در امتداد سواحل غربی و سایر ایالتهای آمریکا ظهور میکردن، صحنهی موسیقی زیرزمینی (که شامل گرانج هم میشد) تماشاچیان بیشتری رو به خودش جلب میکرد و محبوبتر میشد. با همین فرمون دهه ۹۰، موسیقی گرانج انقدر طرفدار داشت که دیگه یه خرده فرهنگ یا یه سبک ثانویه نبود؛ دیگه خودش شده بود اون جریان اصل کاری که همه میخواستن بهش برسن.
خیلیها گروه نیروانا (Nirvana) و -بهطور خاص خوانندهی این گروه، کرت کوبین (Kurt Cobain)- رو در خط مقدم عصر گرانج میدونین. از جمله سایر گروههای موسیقی شاخص اون زمان هم که در این سبک کار میکردن مثل: پیرل جم (Pearl Jam)، هُل (Hole)، استون تمپل پایلتس (Stone Temple Poilets)، آلیس این چینز (Alice in chains)، دِ اسمشینگ پامکینز (The Smashing Pumpkins) و ساوندگاردن (Soundgarden) رو میشه جزو سردمداران گرانج نام برد. در خارج از مرزهای ایالات متحده هم گروههایی مانند بوش (Bush) و ردیوهِد (Radiohead) در دهه 1990 از سد رقبا گذشتن و جزو اسامی بالای لیست قرار گرفتن. با محبوبیت این گروهها، اندکاندک جمع مستان رسید و گرانج اون ژانر از موسیقی راک شد که بیشترین مخاطب رو داشت.
ماندگاری گاهی لزوما بهمعنای ادامه دادن نیست، گاهی توقف چیزی باعث میشه در اوج بمونه و تبدیل به یه امر شاخص و دست نیافتنی بشه. این قضیه درمورد گرانج هم صادق بود و در واقع با پایان قرن بیستم، گرانج هم در پایان پیدا کرد. بخشی از نوستالژی شدن گرانج برای طرفداران این سبک از اونجا نشأت میگیره که خیلی از گروههای اساسی و شاخص این ژانر توی دهه ۹۰ میلادی از هم پاشیدن و یا ساخت آلبوم رو متوقف کردن. اتفاق مهم بعدی، مرگ اسطورهی گرانج یعنی کرت کوبین در سال ۱۹۹۴ بود؛ اگه ساده بگم همین اتفاق بهمنزلهی عزای عمومی برای تمام جنبش گرانج بود. این رو اضافه کنیم که با ادغام گرانج و فرهنگ پاپ جرقههای اولیه برای ظهور موسیقی آلترناتیو زده شد و همینها الهامبخش سبکی هست که ما امروز بهعنوان «راک مدرن» میشناسیمش.
اگه موسیقی گرانج رو بهعنوان محتوا بگیریم، ظاهر این سبک میشه فشن که دربرگیرندهی همون حال و احواله و از قضا نمایندهی خوبی برای محتوای مربوط بهشه. باتوجه به موضوعاتی که توی موسیقی گرانج مطرح میشد باید حدس بزنید که لباسهاشون به چه سمتوسویی می رفتنو بیانگر چی بودن؛ غم و اندوه، انزوای اجتماعی، مودی (Moody) بودن به این معنا که یهو سر و صدای میکنی و همه چیو میزنی بهم و بعد یهو آروم میشینی یه گوشه و اشک میریزی، عقبنشینی در برابر هنجارهای فرهنگی، بیدقتی و عدم شیکوپیک و تراز بودن، بیاهمیتی به این دنیای وانفسا و هرچی که توشه، سرد و سخت و بیاحساس بودن، اینارو باهم جمع کنید محصولش میشه فشنِ گرانج.
اولین نمودهای فشن گرانج اساسا همزمان با شروع جنبش و در دهههای 89 و 90 میلادی بود؛ طرفداران این سبک از موسیقی شروع به تقلید از لباسهایی کردن که اون روزهای بتهای گروههای راک از جمله حضرت کرت کوبین باهاشون دیده میشدن. شاید در نگاه اول همهچی عادی و ساده بهنظر برسه، اما فراتر از اینهاست. برخی از مردم این سبک رو بهعنوان فشن سست (شُل) توصیف میکنن، بعضی دیگه هم ازش بهعنوان یه سبک اسلاوچ (Slouch) یاد میکنن.
اوایل که جنبش گرانج تازه داشت گرم میکرد، این سبک بیشتر به سمت فشن پانک متمایل بود؛ سبکی (پانک) که طرفدارانش شخصیتهای جسور و عصیانگر بودن. اگه فشن اون دوره رو که بیشتر روی فشن براق، رنگهای نئونی و پر زرقوبرق تمرکز داشت به شکل یه خونهی مجلل و پر نور تصور کنیم، گرانج حکم زیر شیروونی تاریک و غبار گرفته رو داشت؛ سرد، تاریک، گوشهگیر. وقتی از تاریکی و جسورانه بودن فشن گرانج صحبت میکنیم منظورمون لباسها و موهای مشکی، پیرسینگ صورت و بدن، تتو و خالکوبی، زنجیر، آستینهای بریدهشده، لباس و دستکشهای توری و حفرهدار، کمربندهای میخدار و کتهای چرمی عه.
همونطور که جنبش گرانج پیشرفت و تکامل پیدا میکرد، شخصیت خودش رو پیدا میکرد و متمایز میشد. حالا دیگه پارهشدگی، چروک بودن، ساییدگی پارچهها و گاهی نخنما شدن لباسها بخشی از فشن ژولیده گرانج بود. توی همین مسیر گرانج شروع کرد به کوبیدن میخ سبک منحصر به فردش بر تاریخ فشن، شلوار جینهای زاپدار، کتونیهای کانورس (Converse)، بوتهای دکتر مارتنز (Dr.Martens) و سایر پوتینهای مشکی بنددار و بهمعنای واقعی کلمه «خفن» از بخشهای مهمی از امضای استایل گرانج بودن.
کسایی که یه گرانج حرفهای بودن و توی دهه 90 بهمعنای کامل سفیر فشن گرانج تلقی میشدن کمد لباسشون علاوه بر مواردی که گفتیم شامل: باندانا (سربند)، کلاهها و سرپوشهای بافت (Beanies)، پیراهنهای سایز بزرگ (از اونا که توش غرق میشی)، ژاکتهای گشاد، صندلهای برکن استاک (Birkenstock) و سایر صندلهای چرمی هم میشد.
اگه کرت کوبین نماد فشن گرانج برای آقایون بود، همسرش کورتنی (Courtney) هم وظیفهی خطیرش رو در قبال طرفداران خانم گرانج ادا کرد و الهامبخش پوشش این دسته از طرفداران شد. کورتنی بهخاطر پوشیدن پیراهنهای عروسکی، جوراب شلواریهای سوراخسوراخ، کفشهای مری جین (Maryjane)، بوتهای سربازی بنددار، آرایش مشکی چشمها، رژ لبهای تیره، کت و بلیزر سایز بزرگ و استفادهی زیاد از پارچههای مخملی شهرت داشت.
لامبرجک یا لامبرجکت در واقع به کتهای گرم و کوتاه که اغلب با طرح و پترن چهارخونه همراه هستن گفته میشه. پارچه فلانل (Flannel) شاید یکی از مهمترین فاکتورها در روند فشن گرانج باشه. مهم نیست این پیراهن و کتهای جلو دکمهدار چطور استفاده بشن؛ چه پایینشون رو گره بزنیم، چه دکمههاشون رو باز بذاریم یا سه دکمهی پایین رو ببندیم یقه باز بمونه، هیچ تفاوتی نداره، این قلم خودِ خودِ گرانج عه.
اگه یکم دقت به خرج بدیم و به جغرافیای مبدأ جنبش گرانج توجه کنیم خیلی چیزا برامون روشن میشه. واشنگتن ایالتی همیشه سبزه و چوب و چوببری بخشی از هویت اون منطقهست، حتی میتونیم بهجرعت بگیم: «چو چوب مباشد، تنِ وی مباد». این لامبرجک و پارچههای فلانل عضو جداناپذیری از پوشش چوببرها و نجارهای اون منطقهست پس با دونستن این موضوع کمکم دلیل محبوبیت و تاثیرگذاری این قلم از لباسها برامون منطقی میشه. حالا اگه بخوام تیر آخر رو بزنم و دلیل استفاده از این لباسها رو براتون از منطقی به «منطقیتر» تبدیل کنم باید بگم توی دههی 80 و 90 بهدلیل جمعیت زیادی که توی منطقه سیاتل مشغول به چوببری بودن، تمام فروشگاههای استوک و لباسهای دستهدوم (Thrift shops) این قبیل پوشاک رو به قیمت ارزون و تعداد بالا موجود داشتن. از طرفی چون موسیقی گرانج مجلل نبود و کسایی که شروع به کار توی این سبک کردن مدام باید دودوتا چهارتا میکردن و تمام پول کمی که داشتن رو برای ضبط موسیقی خرج میکردن، ناخودآگاه لباسهای دست دوم ارزونقیمت توی صدر لیست خرید پوشاکشون بود؛ همین شد که بتهای موسیقی گرانج که نماد فشن هم برای طرفدارانشون بودن عموما از این دست لباسها میپوشیدن و «شد آنچه شد».
اوایل جنبش این خرج کم برای لباس برای خیلیها جالب و باب طبعشون بود؛ در حقیقت «عدم فریبندگی» و خاکی بودن فشن گرانج برای طرفدارانش غایت فریبندگی رو داشت. با این حال طبق معمول تا دنیا متوجه شد یه چیزی هست که خیلیها دوستش دارن تصمیم گرفت ازش بستری بسازه برای کاسب شدن. فلذا با گسترش گرانج، طراحان مد بدوبدو شروع کردن به استفاده از این سبک و ادغامش با سایر عناصر فشن تا لباسهای جدید گرانج رو تولید و با قیمتهای فضایی به بازار عرضه کنن.
گرانج مدرن در واخر دهه ۹۰ میلادی و سالهای بعد از ۲۰۰۰، لباسهای بَگ (گشاد) یکی از نقطههای اتکا برای فشن زنانه و مردانه بودن. ترندشدن شلوارهای گشاد، تاپهای بسیار بزرگ و سویشرتهای سایز بالا همه و همه از محصولات جانبی جنبش گرانج بودن. اینجا همون نقطهای بود که شلوار جینهای گشادی که از قبل زاپ و پارگی داشتن شروع به فروش گسترده در مراکز خرید کردن. در هر صورت گرانج مدرن چندان تفاوتی با دوران اوجش یعنی دهههای ۸۰ و ۹۰ نداره؛ این سبک از پوشش بخشی از زندگی روزمره مردم بودن نه یه لباس عجیب و دو از دسترس یا نادر، همین سادگی موجب تداومش تا امروز و حفظ اصالت گرانج شد. همونطور که که همه میدونیم فشن و ترندها تاریخ انقضا ندارن، ممکنه سبکی که دههها پیش بازار فشن رو غبضه کرده بوده دوباره امروز ترند بشه و به تولید انبوه برسه؛ چنان که ما شاهد بازگشت گرانج بعد از دهه های ۸۰ و ۹۰ در زمان خودمون بودیم و یحتمل در آینده هم دوباره تجربهاش خواهیم کرد.
پینگ بک: چقدر لباسها را میشناسیم؟ راهنمای جامع مدلهای لباس و اکسسوری - مجله بولوز