پیادهروی بعد کار حسابی میچسبه، مخصوصا اگه قرار باشه با یارت قدم برداری. رسیدم به جایی که قرار گذاشته بودیم. با یه شاخه گل منتظرم وایستاده بود. واقعیتش ما ۷ سالی هست که باهم ازدواج کردیم اما هنوز قرارهامون همون شور و شوق رو داره. شاخه گل رو گرفتم و گفت بریم سمت کافه همیشگیمون. تو مسیر انقد کیفم سنگین بود که گفتم میشه بازم کیفمو تو دستت بگیری؟ گفت: بیا برای یک بار هم شده این داستان کیف بزرگت رو تموم کنیم. یه کیف کوچیک دوشی میگیرم برات هم شونههات کمتر اذیت میشه هم من دیگه کیف زنونه گنده نمیندازم رو دوشم.